اميرموءمنان امام علي(ع) فرمودند: «... و ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض...» (بخشي از قرآن از بخش ديگر سخن ميگويد و قسمتي از آن بر قسمت ديگر گواهي ميدهد1). سورههاي قرآن هريك گواه و سخنگوي ديگري هستند. هركدام از آنها را ميتوان در چهره ديگري مشاهده و بازخواني نمود. همه آنها "من عندالله"اند، از اينرو هيچ اختلافي ميان آنها نيست2. روي هريك كه انگشت گذاري، سورههاي ديگر دور آن ميچرخند و در خدمت آن درميآيند؛ اگر دل به سوره كوثر سپاري از فيل تا بقره بسيج ميشوند و با تمام وجود، حول كوثر ميگردند و از آن سخن ميگويند و بر آن گواهي ميدهند و آن را برايت دلرباتر مينمايند. اگر چراغ "ناس" را روشن كني سورههاي ديگر از نور خود ميكاهند و بر نور آن ميافزايند و همينگونه هر سوره را كه بخواهي ميتواني آن را از نظر ديگر سورهها باز خواني و يا سورههاي ديگر را در آيينه آن بازيابي و بازشناسي.
سركار خانم مريم مدرسزاده از شهرستان كرج با الهام از اين فرمايش مولا سوره تين را در چشمانداز سورههاي ديگر به تماشا نشستهاند و يافتههاي ارزشمند خود را كريمانه در اختيار ما نهادهاند. ضمن تشكر فراوان از ايشان مقاله ارسالي با اندكي تلخيص و تغيير تقديم ميگردد:
«نويسنده مقاله سورهشناسي شماره 3 با پرداختن به سوره تين و طرح چند سوءال، خوانندگان سلسله مقالات خود را به تدبر در اين سوره فرا خوانده است. نگارنده با مطالعه اين شماره در پي فرونشاندن آتش اشتياق خود مبني بر تدبر در سورههاي پاياني قرآني و ارتباط آنها با سوره تين برآمد و در اين زمينه به نتايج قابلتوجهي دست يافت.
بخش نخست اين مقاله به تدبر مستقيم در سوره تين ميپردازد و سوءالاتي را در مورد آن مطرح ميكند. بخش دوم با تدبر در سوره زوج اين سوره (علق) و نيز سورههايي كه از نظر ساختار لفظي مشابه سوره تيناند در صدد پاسخ به سوءالات مطرح شده برميآيد و بخش سوم، راههاي ارتباطي ساير سورهها با سوره تين را بررسي ميكند و نتيجه ميگيرد كه اين سوره به تنهايي قرآني كامل است و با تدبر در آن ميتوان در فضاي بيكران آيات مبينات قرآن كريم به سوي صراط مستقيم راه يافت.
سوره تين با هشت آيه، نودوپنجمين سوره قرآن كريم است. آيات چهارم و پنجم نماي خاصي به سوره بخشيدهاند. اين دو آيه نوسان انسان در ميان دو قطب بينهايت (احسنتقويم و اسفلسافلين) را نشان ميدهند و سرگذشت سقوط انسان از بينهايت كمال و خوبي به بينهايت پستي را باز ميگويند. آيه ششم تنها راه نجات از اين سقوط و هبوط را قرارگرفتن در فضاي الذين ءامنوا و عملواالصالحات عنوان ميكند و در آيه هفتم، "دين" بهعنوان تنها عاملي كه انسان را در اين فضا قرار ميدهد و او را از اسفلسافلين به احسن تقويم باز ميگرداند معرفي ميشود و به اين ترتيب با طرح مسئله دين، احكمالحاكمين بودن خداوند در آيه هشتم موضوعيت مييابد و راه هرگونه عذر و بهانه براي سقوط در ورطه اسفل سافلين بسته ميگردد و حكم و داوري خداوند معنا و مفهوم خود را باز مييابد.
به عبارت ديگر، عنصر دين مسئوليتي سنگين بر دوش انسان ميگذارد آنسان كه كسي جز احكمالحاكمين نميتواند درباره او داوري نمايد.
حال از آنجا كه جز دو مسير صعود يا سقوط پيش روي انسان نيست و تنها عامل نجاتبخش وي دين، و داور نيز، تنها احكمالحاكمين است چنين ديني بايد از قوت، جامعيت و حضوري گسترده برخوردار باشد چرا كه عدالت و رحمانيت الهي ايجاب ميكند همه بندگان در شرايط مساوي از دين بهرهمند شوند و در پرتو ايمان و عمل صالح به قطب مثبت جذب گردند و از اسفلسافلين به سوي احسنتقويم رهايي يابند.
ساختار آيه هفتم، بيانگر وجود اين امتيازات و ويژگيها در دين است. چرا كه فضاي آيه، فضاي شگفتي و تعجب نسبت به انكار و تكذيب دين است:
فما يكذبك بعدبالدين؟!!
حال بايد پرسيد: اين دين چگونه ديني است؟ تأكيد بر تين و زيتون براي چيست؟ آيا تين و زيتون و بلد امين ميتوانند جنبه نمادين داشته باشند؟ معارف دين در كجاي سوره تين نهفته شده است؟
براي پاسخ به اين قبيل سوءالات شايسته است سورههاي مرتبط و مشابه با سوره تين را موردتوجه قرار دهيم:
وجود پارهاي از تشابهات ميان سوره تين با سورههاي ديگر بهانهاي است كه ميتوان از طريق آن ميان مفاهيم اين سوره با سورههاي مشابه مقايسه به عمل آورد. مثلاً آيه ششم اين سوره الاالذين ءامنوا و علمواالصالحات در سورههاي عصر و بينه نيز به نوعي تكرار شده است و يا اينكه پايانيهاي سوره تين (زيتون، سينين، امين، سافلين، بالدين، حاكمين) شبيه پايانيهاي سورههاي ماعون و كافرون هستند و كلمه دين در هر سه سوره (تين، ماعون و كافرون) به كار رفته است و همين يك واژه مشترك، ميتواند اين سه سوره را از نظر محتوايي به يكديگر مرتبط كند. يا اينكه آيات آغازين سوره علق همچون سوره تين به مسئله خلقت ميپردازد و از اين نظر سوره علق در ارتباط با سوره تين قرار ميگيرد. اين قبيل تشابهات و اشتراكات لفظي و ساختاري ميتوانند پل ارتباطي اين سورهها با سوره تين قرار گيرند و آنها را از لحاظ محتوايي با يكديگر مربوط سازند. در اينجا بهطور جداگانه به ارتباط برخي از اين سورهها با سوره تين ميپردازيم:
سوره علق: زوج سوره تين و با 19 آيه، نودوششمين سوره قرآن كريم است. اين سوره داراي پايانيهاي مختلف با آهنگهاي متنوع است: خلق، علق؛ اكرم، قلم، يعلم؛ ناصيه، خاطئه، ناديه و از اين نظر نقطه عطفي در ميان سورههاي پاياني قرآني به شمار ميرود.
سوره تين به دو قطب تعالي و تنزل انسان اشاره دارد و از اين طريق انسان را به كافر و موءمن تقسيم ميكند. آيات 6 تا 18 سوره علق ناظر به قطب منفي يعني قطب تنزل و اسفلسافلين ميباشند. كلا انالانسان ليطغي، ان رءاه استغني... و آيات آغازين آن از قطب مثبت يعني احسنتقويم حكايت دارند. پس "تعليم به وسيله قلم" عنصر موءثري در بازگشت به احسنتقويم است و اسفلسافلين جاي "طغيان، استغنا، تكذيب و تولي" است و تعليميافتگان در پرتو قلم همان الذين ءامنوا و عملواالصالحاتاند كه از اسفلسافلين به دورند و از اينرو دچار استغنا و طغيان و تكذيب و اعراض نميشوند و مصداق ناصية كاذبة خاطئة نميگردند.
گويي تعاليم "قلم" در سوره علق همان تعاليم "دين" در سوره تين است كه اهل اسفلسافلين (در سوره تين) و اهل طغيان (در سوره علق) اين تعاليم را برنميتابند و آنها را تكذيب و انكار ميكنند.
گرايش به احسنتقويم، فطري انسان است و از آغاز در خلقت انسان تعبيه شده است پس با توجه به آيات آغازين سوره علق كه به مسئله خلقت ميپردازند ميتوان باب اين فرضيه را گشود كه مراد از تعاليم قلم همان تعاليم دين است كه موجب ميشود انسان به احسنتقويم گرايش يابد و خود را در زمره الذين ءامنوا و عملواالصالحات قرار دهد. اينان همان تعليميافتگان قلماند كه ايمان و عمل صالح نهفته در وجود خود را در پرتو آن گرايش فطري كه به احسنتقويم دارند، به منصه ظهور ميرسانند. بنابراين بسياري از معارف دين را در لابهلاي آيات سوره علق ميتوان به جستوجو نشست.
سوره بينه از نظر تعداد آيات با سوره تين برابر است و يك فراز از آن بهطور مشخص به مسئله دين ميپردازد: و ذلك دين القيمة. نيز، آيه هفتم اين سوره با آيه ششم سوره تين تشابه ساختاري دارد: انالذين ءامنوا و عملواالصالحات... پس از اين سوره نيز ميتوان براي تدبر هرچه بيشتر در سوره تين، بهره جست.
آيه پنجم اين سوره، "دين قيم" را عبادت مخلصانه خداوند و اقامه نماز و پرداخت زكات ميداند و آيه هفتم، عامل به اين اوامر را به نام اهل ايمان و عمل صالح ميخواند. كافران كه اهل اسفلسافلين و شرالبريةاند، در برابر آيات بينات و صحف مطهره ميايستند و از در انكار و تكذيب وارد ميشوند اما اهل دين كه خيرالبريهاند و روي به سوي احسنتقويم دارند، با تلاوت صحف مطهره و كتب قيمه راه ايمان و عمل صالح پيش ميگيرند و به جايگاه اصلي و نخستين خود (احسن تقويم) باز ميگردند. پس احسنتقويم (بهترين صورت) درواقع جايگاه خيرالبريه (بهترين آفريدگان) و اسفلسافلين (پستترين پستها) جايگاه شرالبريه (بدترين آفريدگان) است.
گويي "بينه" همان برهاني است كه در سوره تين به دنبال آن ميگرديم و همان علمي است كه در انسان تعبيه شده و در اهل ايمان و عمل صالح تجلي كرده است و همان تعاليم قلم است كه در اين سوره به صورت "كتب قيمه" درآمده است.
بنابراين چهبسا بتوان گفت كه دين همان آيات بينات است كه رسول اكرم(ص) آنها را براي مردم تلاوت ميكند و به اين وسيله، انسان را به سوي احسنتقويم كه آخرين مرحله تكامل بشري است سوق ميدهد و او را اهل ايمان و عمل صالح و عالم به تمامي علمها ميگرداند و مالميعلمهاي او را براي او معلوم ميسازد و او را از ورطه شرالبريه واسفلسافلين به جرگه خيرالبريه و احسنتقويم رهنمون ميشود.
حال اين سوءال، كماكان باقي است كه آيات بينات چه ويژگيهايي دارد كه حجت را بر مردم تمام ميكند و راه كفر و تكذيب و انكار را به روي همگان ميبندد: فما يكذبك بعدبالدين؟
گويي اين آيات بينات يك امر فطري است و در درون همه انسانها نهفته شده است. زيرا گرايش به احسنتقويم نيز فطري انسان است. پس درون انسان، خود، كتاب مبين است و پيامبراكرم(ص) تنها مذكر و يادآور است و از اينرو، دين ميتواند براي همگان يكسان عمل كند و گستردگي و فراگيري آن موضوعيت يابد.
سوره تكاثر از نظر تعداد آيات با سوره تين برابر است و برخي از پايانيهاي آن (تعلمون، اليقين، الحجيم، النعيم) همآهنگ با پايانيهاي سوره تين است. اين سوره نيز مانند سوره علق به مسئله علم پرداخته است و اينكه انسان قادر است به علماليقين و عيناليقين دست يابد. گويي انسان اگر متوجه خود باشد و عناد و لجاجت را كنار گذارد، اينهمه را در خود خواهد يافت.
پايانيهاي اين دو سوره كاملاً باهم هماهنگ و همنوا هستند (بالدين، اليتيم، المسكين، مصلين، ساهون...؛ والزيتون، سينين، الامين، تقويم...). مسئله "تكذيب دين" كه بحث اصلي ماست در اين هردو سوره مطرح شده است: أرايت الذي يكذب بالدين، فما يكذبك بعد بالدين و اين ميتواند پل ارتباطي بسيار محكمي ميان اين دو سوره به حساب آيد و ما را به پاسخ برخي از سوءالات راجع به مسئله دين در سوره تين رهنمون گردد.
تمامي تشابهات و نكات اشتراك ميان سورههاي علق، بينه، زلزال، تكاثر، عصر، ماعون، كافرون و... با سوره تين را در سوره بلد يكجا ميتوان مشاهده نمود.
در آيات آغازين سوره بلد، همچون سوره تين سخن از بلد و خلقت انسان است. پاياني اين آيات با پاياني آيات آغازين سوره علق كاملاً هماهنگ است (بلد، ولد، كبد؛ خلق، علق...). نيز پاياني آيات 11 تا 30 در اين سوره با برخي از پايانيهاي سورههاي علق و بينه سازگار و همنوا هستند (عقبه، رقبه، مسغبه، مقربه؛ ناصيه، خاطئه، ناديه؛ بينه، قيمه،...) و همچنين آيات مياني اين سوره پايانيهاي مشابهي با سوره تين دارد.
بر اين اساس مشاهده ميشود كه سوره بلد مضامين اين هرسه سوره (علق، بينه و تين) را يكجا دربردارد و درعينحال، هر سه نوع پاياني را در خود جاي داده است و درواقع مجموعهاي است از سورههاي تين، علق و بينه و همه سورههايي كه اين سه نوع پاياني را در خود دارند. بنابراين سوره بلد، علاوهبر اينكه به تنهايي ما را در درك هرچه بهتر مضامين سوره تين ياري ميكند، جنبه راهگشايي و هدايتگري به سوي سورههاي پيش و پس از خود را نيز دارد.
يكي از اين سورهها، سوره همزه است كه به ظاهر ارتباطي با سوره تين ندارد اما با وساطت سوره بلد ميتواند در ارتباط با آن قرار گيرد. همچنين همه سورههايي كه پايانيهاي مشابهي با سوره همزه دارند مانند قارعه و... ميتوانند در شمار سورههاي مرتبط با سوره تين به حساب آيند و يا مثلاً سورههاي اخلاص، فلق و مسد، بهدليل تناسب و هماهنگي پايانيهايشان با آيات آغازين سوره بلد ميتوانند در ارتباط با سوره تين مطرح گردند.
به اين ترتيب، اكثر سورههاي آخر قرآن كريم در ارتباط با سوره تين، قرار ميگيرند و سورههايي هم كه به ظاهر ارتباطي با آن ندارند مانند ناس، نصر، كوثر و عاديات در سايه ارتباط سورههاي زوجشان با سوره تين، به صف سورههاي مرتبط با آن ميپيوندند. چرا كه سورههاي زوج از نظر مضمون و محتوا با يكديگر در ارتباطاند.
تمامي معارفي كه در سوره تين از آنها سخن به ميان آمده و به اين وسيله راه تكذيب و انكار دين بسته شده، در سورههاي پاياني قرآن كريم تفصيل داده شدهاند بهطوريكه اگر قرآنآموز از آخر به اول قرآن، شروع به آموختن سورههاي قرآن كند وقتي به آيه فما يكذبك بعد بالدين ميرسد گويي ديگر تمامي شك و شبهه او درباره دين حل ميشود و به تمامي براهين و دلايل در باب دين دست مييابد و جاي هيچگونه ترديد و تكذيب و انكاري براي او باقي نميماند و تمامي تعاليم فطري كه از آغاز خلقت در لوح دل او نگاشته شده بود پرده از رخ برميدارند.
تحقيق در سوره تين بههمينترتيب ميتواند تا آغاز قرآن (سوره حمد) ادامه يابد. زيرا هر سورهاي كه پايانيهاي آن مشابه پايانيهاي اين سورهها است و همچنين سورههاي زوج آنها و سورههايي كه از نظر تعداد آيات با آنها برابرند همه ميتوانند در حوزه سورههاي تفصيلدهنده سوره تين قرار گيرند. اينجاست كه ميتوانيم بگوييم سوره تين يعني سوره دين و سوره دين يعني قرآن مجيد و كتاب لايتناهي، با اين بيان ميتوانيم از هر سورهاي كه بخواهيم شروع كنيم و به تفصيل سوره تين بپردازيم.
* * *
در مباحث سورهشناسي، پرونده سورهها همواره باز است و هيچگاه بسته نميشود و سفره پرغذاي آنها برچيده نميگردد. پس تو اي خواننده گرامي ميتواني هر وقت كه بخواهي به سورههايي كه مورد بحث قرار گرفتهاند بازگردي و از نگاهي نو آنها را مطرح كني؛ همچنان كه در اين شماره در پرتو يافتههاي نوراني اين خواهر ارجمند به سوره تين بازگشتيم و از منظري نو به آن نگريستيم. همينگونه ميتوانيم هزار بار ديگر به آن برگرديم و در هر بار با گلستاني نو رويارو شويم. اگر روزي پرونده سورهاي را مختوم اعلام كنيم و به گونهاي سخن گوييم و يا بنويسيم كه پرونده تدبري آن بسته نشان دهد و كسي فكر بازگشت به آن را در خود نپروراند، آن روز به حيات آن سوره خاتمه دادهايم!!
1. نهجالبلاغه، خ 133.
2. اشاره به آيه 82 سوره نسا.